از سال 1380 که اولین وبلاگم را با نام «بیسرزمینتر از باد» در پرشین بلاگ راه انداختم، تا امروز، چند بار وبلاگنویسی را کنار گذاشتهام و دوباره فکرش به سرم زده و از نو شروع کردهام. «گزاره» در بلاگفا و همین وبلاگ با نام «رادیو سکوت» در بلاگ اسکای تجربههای بعدی وبلاگنویسیام بودهاند. هر بار به امید اینکه جدیتر و در موضوعات متنوعتری بنویسم وبلاگی را شروع کردهام اما زودتر از آنچه تصور کرده بودم، کم آوردهام و فقط هر ازگاهی با شعری یا ترانهای وبلاگم را بهروز کردهام.
این وبلاگ تعطیل کردنها و دوباره از نو شروع کردنها بیتردید تابعی از شرایط روحی و کاری و... بوده است، هر چند همیشه برای تنبلی در نوشتن بهانه فراوان است. گذشته از اینها برای من که بیش از هشت سال است با نام واقعی خودم –و نه اسامی مستعار- در اینترنت فعالیت کردهام، وبلاگنویسی نوعی به نمایش گذاشتن همگانی روحیات و علائق و نقطهضعفهایی است که هم به پیدا کردن دوستان جدید و خوب منجر شده و هم به زیرآب خوردنهای آنچنانی! تا حدی که آدم خودسانسورگری مثل من را هم چند باری اساسی گرفتار کرده.
مختصر اینکه دوباره این وبلاگ را فعال کردهام. اسمش را به «گلادیاتوری با خودکار بیک» تغییر دادهام –شاید باز هم آن را عوض کنم، خیلی در قید و بند اسمش نیستم- امیدوارم اینجا بتوانم بیشتر و بهتر بنویسم.
××
این هم شعر کوتاهی برای شروع:
گوسفندها را
یک به یک سر میبری
اما دریغ از اندکی خواب
آقای قصاب!
مهم نیست که کجا می نویسی، همین که ادامه می دهی خوب است و هرجا باشی من یکی از خواننده های ثابتت هستم، گیرم که از سر تنبلی یا نمیدانم چه، دیر به دیر ردپایی در این بخش نظرها بگذارم.
اهنگت عالی بود شعر هات هم همینتور.برای شما و همسرت ارزوی بهترینها رو دارم....