«برای میثم یوسفی که مثل من آرزو دارد خوب و تمیز بمیرد!»
دیشب برای تو میمردم
امشب برای خودم زندهم
حسی برای ضجه زدن نیست
واسه همینه که میخندم
دیشب تو پیش دلم بودی
امشب به راه خودم میرم
مثل یه خر تو گِل فرو رفتم...
من آرزومه تمیز بمیرم!
من آرزومه شکل خودم باش
نه شکل خندههای تو قاب پوسیده
بیزارم از نمایش تزویر و
از آینهای که رو اون نگات ماسیده
دست خودم که نیست
با این که دوستت دارم
از هرچی بوی تو میده
شدید بیزارم
...
من
چی بگم الان؟ چی بگم دادا
خفه م کردی!
سلام رفیق
چه جوری میشه تو ترانه از یغما بهتر بود؟
اینو از شما میپرسم معنای تازه ی رفاقت برادر یغما....
سلام دوست عزیز!
نمی دانم چقدر سوالتان جدی است! یا اصلا این یک سوال است یا... به هر روی اعتقاد دارم که نه تنها در ترانه بلکه در هنر به معنای عام بهتر بودن ازدیگری معنا ندارد! هرکس کار خود را می کند و بنا بر استعداد و سواد و سلیقه خود دست به خلق هنری می زند. بهتر و بدتر بودن را مخاطبان و منتقدان و مهم تر از آن گذر زمان مشخص می کند. یغما ترانه سرای بسیار خوبیست اما قرار نیست برای ترانه ی خوب گفتن با او یا هر ترانه سرای خوب دیگر رقابت کرد!
سلام و تجدید ارادت
باشد که خدای شما را و میثم را!باشد که آمرزیده شوید! و قس علیهذا!
وقت خوش.
با اینکه معنی اون( یا... )رو نفهمیدم ولی میبخشین بی پروایی این دانشجوی شهرستانی رو! ممنون از اینکه انقد بزرگوارانه جواب دادین و میخوام تعارفتون کنم به سه تا ترانه تو بلاگم.
منتظر نقد و نظرتون باشم رفیق؟!
سلام. کار جالبی بود. موفق باشید. به روزم خوشحال میشم سر بزنید.
سلام...خوندمت عزیز همیشه...بازهم مثل همیشه لذت بردم...اگه خواستی بهم سر بزنی به حق بارون دستای کودکیتو بالا بگیر تا برای خوب شدن کسی که دوستش دارم با هم دعا کنیم...منتظرم
سلام. همیشه در پی نوشته هایت بوده ام. احساس خوبی از خواندنشان میگیرم...یاده بی سر زمین تز از باد به خیر...همچنین گزاره که خیلی مطالب خوبی داشت....
؛ تازه ترین نگاه تو
قدیمی تر از آن بود که قلبم را بلرزاند
من نگاهم را می خواهم ...؛
حال همه ی ما خوب است اما توباورنکن
سلام حسن جان